فارابی، نخستین نظریه‌پرداز حکمت اجتماعی/ نقد فارابی رواست

کنگره فارابی

متن سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی، رئیس نخستین کنگره جهانی فارابی، فرهنگ و تمدن اسلامی در مراسم افتتاحیه کنگره، دهم اسفندماه ۱۴۰۱، تالار فارابی، موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت اساتید و محققان گرانمایه و جمیع دانش پژوهان محترمی که از طریق حضوری یا مجازی، ناظر بر مراسم افتتاحیه نخستین کنگره جهانی فارابی و فرهنگ و تمدن اسلامی هستند، عرض سلام، ادب و احترام دارم و به همه شما خوش آمد می‌گویم. برای من و همکارانم در موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری موجب افتخار است که با اعتماد دانشگاه‌ها و پژوهشگاههای باسابقه و فعال در ساحت فارابی‌شناسی، مسئولیت برگزاری این‌ کنگره مهم را بر عهده داریم.
با وجود ارزش فراوانی که افکار فارابی در جهان حکمت، و مهد آن یعنی سرزمین کهنِ و عظیم‌ پارسیان دارد، این کنگره اولین رویداد علمیِ بین المللی در فارابی‌شناسی است که پس از ۴۴ سال از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران برپا شده و لذا جای تبریک دارد.
شاید برای اکثر مخاطبان این‌ کنگره این پرسش مطرح باشد که فارابی چه ویژگی هایی دارد که پس از گذشت تقریبا هزار و صد سال از وفاتش، همچنان یک شخصیت زنده تاریخِ معرفت محسوب می‌شود؟
واقعیت این است که عمده اندیشه های فارابی را باید خیر کثیری دانست که همچون جوشش هایی از چشمه ذلال حکمتِ فطرتْ‌بنیان، از سوی خدای متعال نصیب متقیان می‌شود. قرآن مجید در سوره بقره آیه ۲۶۹ می‌فرماید: “وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا” یعنی به هر کس از سوی خداوند حکمت داده شود، خیر فراوانی داده شده است.
یکی از خصلت های اصلی حکمتِ فطرتْ‌بنیان، جهان‌شمول بودن یا فرازمان و فرامکان بودن آن است و این واقعیت، اختصاصی به تعلقات دینی و مکتبی اندیشمند ندارد بلکه فراتر از هر چیز، به خودآگاهی و اتکاء اندیشمند به فطرت خود و تلاش برای بینا نگاه‌داشتن فطرت از طریق تهذیب نفس و خودسازی مربوط می‌شود.
البته تقارن دوران حیات فارابی با عصر طلایی بعثت پیامبر (ص)، و نیز حیات اهل بیت پیامبر (ع)، موضوع بسیار مهمی است. عصر بعثت و تداوم آن در امر هدایت و ارائه طریق از سوی جانشینان بر حق پیامبر، نه تنها به شکل گیری انقلابی عظیم و بی‌نظیر انفسی، و خروج دفینه های عقلی از معدن وجود آدمی انجامیده، بلکه معارف وحیانی منحصربفردی را در اختیار انسان قرار داده است بطوریکه بتوان گفت رخداد این انقلاب معنوی، انسان را واجد دو چشم بینا یعنی عقل و وحی نموده است. در این میان، مطمئنا فارابی جزو حُکمایی است که خود را هوشمندانه در معرض این اتفاق روح‌بخش قرار داده است.
در کنار حقیقت افاضه حکمت به تقواپیشگان، خصلت جهان شمولیِ فطرت‌اندیشی و قرین بودن حیات فارابی به انقلاب روح‌بخش عصر بعثت پیامبر اسلام (ص) که به آنها اشاره شد، نمی توان از کنار نبوغ فکری فارابی به راحتی گذشت. فارابی یک انسان عادی نیست بلکه دارنده یک هوش برتر، خلاق و نیرومندی است که قادر است با غواصی در اعماق اقیانوس اندیشه، به دهه‌ها بلکه چند سده جلوتر از خود مشرف باشد.
یکی از امتیازات فارابی، این است که او موفق شد با استخراج لایه های عمیق ترِ فلسفه فطرت‌گرا در سرزمین فلسفه آن عصر یعنی یونان، و سپس پالایش و صیقل زدن به آن به مدد پیوند عقل و وحی، نه تنها حافظ میراث فلسفی بشریت باشد بلکه به تاسیسِ هویت‌مند جریان فکر فلسفی در عالم اسلامی به نحوی بی همتا، کمک کند.
اما چرا افکار فارابی تا این حد مهم است؟
شاید بتوان با اطمینان گفت که جامعه اندیشی و فرهنگ‌پژوهی از ویژگی‌های امتیاز بخش اندیشه فارابی محسوب می‌شود. فارابی بر خلاف حکیمان دیگر، در قلمرو عالم انتزاع محصور نمی‌شود و با تنفسِ عقلی در جامعه، تلاش می کند میان فلسفه و جامعه و فرهنگی که همچون خون در رگ های جامعه جاری است پیوند برقرار کند و از همین روست که او را می توان نخستین نظریه‌پرداز حکمت اجتماعی در عالم اسلامی معرفی نمود.
حکمت اجتماعی فارابی که در ذیل جهان بینی الهی معنا می یابد، جدای از عقل محوری، اخلاق‌بنیاد است با این‌ ملاحظه که گوهر اخلاق در منظر فارابی اتصال به کمال و تعالی تکوینی است نه سودمندی مادی.
در میان وجوه پر اهمیت حیات علمی فارابی، عقل‌گرایی او از جایگاه رفیعی برخوردار است. در واقع، با آنکه فارابی یک مؤمن و دیندار است اما آزادی عقلی خود را قربانی باورهای دینی خود نمی کند؛ لذا در کمتر جایی از فکر خود میدانی باز برای عقل و عقل‌گرایی آزاد فراهم نمی کند تا جائیکه تفسیر او از دین نیز بیش از آنکه لباس تعبد پوشیده باشد، در حد بضاعت لباس عقل و استدلال عقلی می‌پوشد.
این خصیصه عقل‌گراییِ فارابی، در نوع مواجهه او با فلسفه یونان باستان هم رخ نمایی کرده و به تصفیه  فلسفه از خرافات و موهومات که لابلای فلسفه یونانی جا خوش کرده بود، منجر شده است هر چند تلاش فارابی در این زمینه نباید به معنای کفایت تلاش در این عرصه تلقی شود.
البته منفعت عقل گراییِ فارابی، تنها به حال فلسفه خوش نبوده بلکه در دنیای دین‌گرایی نیز ثمرات فراوانی داشته است. آنچه مسلم است، اگر خط حکمت و عقل گرایی در حرکت ادیان ضعیف و رنجور شود، فرصت‌های فراوانی برای بسط و گسترش خرافات و موهومات در متن دین به ویژه حیات فرهنگی دینداران ظهور می کند و در این‌ میان، عقل گرایی، سدی مهم در برابر این پدیده شوم و مخرب، یعنی خرافه سرایی و موهومات پروری در بدنه فرهنگ دینی قلمداد می‌شود.
شاید پاسخ به این پرسش مهم تلقی شود که چقدر تاکنون افکار فارابی مورد عمق‌پژوهی قرار گرفته است؟
واقعیت این است که با وجود چندین سده سابقه کار علمی و تحقیقی حول افکار فارابی، همچنان بخشی از لایه‌های عمیق اندیشه‌های فارابی به خوبی کاویده نشده و یا جای رویکرد سیستمی به افکار او خالی است.
در اینجا لازم می دانم بر اهمیت رویکرد سیستمی و اندام‌وار به اندیشه‌های فارابی تاکید کنم چرا که احتمالاً این رویکرد می تواند ابعاد تازه ای از افکار فارابی را نمایان کند که تاکنون فارابی شناسان به آن ابعاد عنایت کافی نداشته‌اند.
هر چند نمی توان بدون وارسی های هرمنوتیکیِ آثار فارابی، و فهم صحیح زیست بوم علمی فارابی، در میدان فارابی شناسی موفق بود، اما تنوع و تکثر استنباطات از آثار فارابی، به ویژه اگر محصول تکثر زاویه دید به آثار فارابی باشد، دستاوردهای علمی نویی را در فارابی شناسی در پی خواهد داشت.
همانطور که اشاره شد، در شناخت اندیشه های فارابی، قبل از هر چیز نیازمند درک جهان فارابی هستیم. محققانی در فارابی‌شناسی موفق خواهند بود که نه تنها با جهان فارابی بیگانه نباشند بلکه قادر به هم‌زیستی با فارابی در جهان او باشند. شاید یکی از دلایل اصلی تحمیل برخی انتظارات ناروا به فارابی، عدم درک جهان فارابی یا ناتوانی در تعقلِ آن‌ جهان است.
یکی دیگر از پرسش های مطرح در میان دنبال‌کنندگان آراء فارابی، به نقد فارابی مربوط می‌شود. در واقع، پرسش این است که آیا نقد فارابی رواست؟
به نظر می‌رسد، نه تنها نقد فارابی، بلکه نقد هیچ فیلسوف و حکیمی ناروا نیست حتی اگر این نقدها منجر به معرفی تَرَک های ریز و درشت ستون فکری یک فیلسوف و حکیم شده و افکار او را به حاشیه ببرد.
به گمان من، اسطوره سازی از فارابی و تبدیل نظرات او به تابو، نه تنها خدمتی به اندیشه های فارابی نخواهد کرد بلکه به کم‌جان شدن افکار وی و جلوگیری از جاری شدن اندیشه های فارابی در جامعه علمی منجر می‌شود ضمن آنکه نباید از نظر دور داشت که همه آثار فارابی از جهت علمی از قدر و قیمت یکسانی برخوردار نیست.
از سوی دیگر، با آنکه بخشی عمده تفکرات فارابی به مدد فطرت‌گرایی او جهان شمول می نماید اما این قاعده کلی و معقول یعنی “فرزند زمان خویش بودن” را نفی نمی کند. با این وصف، ملاحظه اندیشه های فارابی به عنوان شخصیتی که از خطا و نسیان معصوم نیست، نمی‌تواند کاملاً منقطع از شرایط پیچیده فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی قرن سه هجری قمری صورت گیرد و فارابی را تافته‌ی جدا بافته از دوران خویش معرفی کند.
با این وصف، طبیعی است که علاقه وافر ما به فارابی و مهم دانستن اندیشه های او نباید به محدودسازی جریان نقد آثار فارابی کشیده شود. علاوه بر این، اطمینان دارم، جدای از بخشی از افکار فارابی که به طور طبیعی احتمالاً در برابر نقد شکننده خواهد بود، قسم قابل توجهی از افکار فارابی توان دفاع از خویش در برابر بسیاری از نقدها حتی نقدهای بتیانْ‌افکن را دارد هر چند می دانیم که هیچ فکری نیست که در آن ضعف و کاستی‌ای وجود نداشته باشد.
و اما پرسش پایانی این است که فارابی به چه کار امروز ما می‌آید؟
شاید با ابتنا به نظریه تکامل معنوی که هنوز در برابر نقدها مقاومت و جان‌سختی از خود نشان می‌دهد، پرسش از کارایی تفکرات اعصار گوناگونِ حیات انسان- اعم پیشامدرن و پسامدرن- چندان منطقی نباشد. آنچه مسلم است، هر تفکری که به رشد و تعالی معرفت کمک کند، لاجرم به تکامل معنوی انسان مدد رسانده و جزئی حیاتی و البته پویا از جریان تکامل محسوب می شود؛ با این حال، چنین پرسشی از افکار فارابی، نه تنها از منزلت افکار او نمی‌کاهد بلکه به بهره‌گیری مضاعف از فارابی کمک شایان توجهی می کند.
فارابی، فرصت های جهان‌اندیشیِ عمیق که در عصر مدرن در اثر غلبه تدریجی فایده‌گرایی و سپس عمل‌گراییِ افراطی به انزوا کشیده شده را احیاء‌ می‌کند. این خطای بزرگی بود که بپنداریم رفاه و قدرت بشر بدون تعمق در اعماق هستی و تلاش برای شناخت‌ کُنه و ذات آن امکان پذیر است و به خوشبختی بشر منجر می‌شود.
از سوی دیگر، فارابی به ما یادآوری می کند که ارتباط فرهنگی و تمدنی، بدور از سیاست‌زدگی، گمشده جهان امروز است، هر چند زمانی این ارتباطات به حال بشر موثر است که با انگیزه تقویت کرامت انسانی، مبتنی بر آزادی، عدالت و اخلاق شکل گرفته و به پیش برود.
همچنین نمی توان انکار کرد که فارابی، منزلت عقل کلی و برهانی را چه در بُعد نظری و چه در بُعد عملی در مواجهه انسان با زندگی فردی و اجتماعی تجسم می‌بخشد؛ چه آنجایی‌که درصدد معنا و هدفدار معرفی کردن حیات فردی است، و چه آنجا که در پی سامان‌مندسازی جامعه مدنی مبتنی بر فضائل انسانی است.
در واقع، بازگرداندن تفکر انفسی و در عین حال ذات‌پژوه به جامعه بشری، در شرایطی که جهان مدرن انسان و جامعه انسانی را به شدت حسی، سطحی، وهمی و اینجهانی نموده است، هدیه بزرگی است که فارابی و هم سِلکان خردورز او به فرهیختگان اعطاء می کنند.
نمی توان از نظر دور داشت که اندیشه های فارابی قادر است پنجره‌های تازه ای را به سوی ما باز کند تا از پشت این پنجره به نحو دیگری به جهان نگاه کنیم تا علاوه بر درک عمیق تر مسائل بشری، به راه‌های تازه‌ای برای حل این مسائل دست یابیم.
در پایان عرایضم، شایسته می دانم از کلیه اساتید و محققان ارجمند و همچنین دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها و سایر مراکزی که موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ج.ا.ا را در برپایی این‌ کنگره بسیار مهم یاری رساندند، کمال تشکر را داشته باشم.
به ویژه باید سپاس خود را نسبت به مساعی تک تک  اعضای محترم کمیته علمی کنگره و دبیر علمیِ اندیشمند کنگره جناب آقای دکتر رضا ماحوزی، ابراز دارم.
محققان بسیاری از کشورهای گوناگون دعوت کنگره جهانی فارابی را پذیرفتند و مقالات ارزشمندی را برای کنگره تالیف نمودند که در بین آنها شماری از فارابی‌شناسان زبده و باسابقه در جهان مشاهده می‌شود. لازم ‌می دانم از همه این اساتید و محققان سپاسگزاری کنم.
سزاوار می دانم به طور ویژه و صمیمانه از فیلسوف و حکیم گرانقدر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی که با ارسال پیام مهم و تفصیلی‌ خودشان به کنگره، به افتخارات ما در برگزاری این‌ کنگره افزودند قدردانی کنم.
این کنگره نخستین اقدام مبتکرانه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ج.ا.ا در جهت پیگیری رهنمود مشفقانه رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه‌ای مبنی بر تشکیل کمیته مشترک ایران و قزاقستان در فارابی‌شناسی است.
امیدوارم چنانچه استاد گرامی جناب آقای دکتر زلفی‌گل، وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری ج.ا.ا در پیام‌خود به کنگره تاکید داشته‌اند، زمینه برگزاری دومین کنگره جهانی فارابی، فرهنگ و تمدن اسلامی در کشور دوست و برادر، جمهوری قزاقستان مهیا شود.
انتظار می رود با برگزاری «کنگره جهانی فارابی، فرهنگ و تمدن اسلامی» ابواب تازه ای در زمینه نقد و بررسی اندیشه های فارابی در دانشگاه‌ها و پژوهشگاههای جهان باز شود و در آینده شاهد انتشار آثار علمی جدید و فراوانی در ساحت فارابی شناسی باشیم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

نظر بگذارید